عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



فقط رشه گیان و رقه تق  ❁◕ ‿ ◕❁ ❁✾❀ ♥jameema♥ ❀✾❁

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جمع دوستانه ما و آدرس jameema.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار مطالب

:: کل مطالب : 274
:: کل نظرات : 38

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 6
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 72
:: بازدید ماه : 875
:: بازدید سال : 4325
:: بازدید کلی : 118458

RSS

Powered By
loxblog.Com

اینجا واس ماس

مسکن من
دو شنبه 19 آبان 1393 ساعت 18:36 | بازدید : 433 | نوشته ‌شده به دست shiler | ( نظرات )


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
هوای بارونی
دو شنبه 19 آبان 1393 ساعت 18:31 | بازدید : 393 | نوشته ‌شده به دست shiler | ( نظرات )


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دل بی کس
دو شنبه 19 آبان 1393 ساعت 18:29 | بازدید : 350 | نوشته ‌شده به دست shiler | ( نظرات )


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
صدا کن مرا
دو شنبه 19 آبان 1393 ساعت 18:14 | بازدید : 346 | نوشته ‌شده به دست shiler | ( نظرات )

صدا کن مرا
 
صدای تو خوب است
 
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
 
 که در انتهای صمیمیت حزن می روید
 
در ابعاد این عصر خاموش
 
 من از طعم تصنیف درمتن ادراک یک کوچه تنهاترم
 
بیا تابرایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
 
و تنهایی من شبیخون حجم ترا پیش بینی نمی کرد
 
 و خاصیت عشق این است
 
 کسی نیست
 
 بیا زندگی را بدزدیم آن وقت
 
میان دو دیدار قسمت کنیم
 
بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم
 
بیا زودتر چیزها را ببینیم
 
ببین عقرباک های فواره در صفحه ساعت حوض
 
زمان را به گردی بدل می کنند
 
بیا آب شو مثل یک واژه در سطر خاموشی ام
 
بیا ذوب کن در کف دست من جرم نورانی عشق را
 
 مرا گرم کن
 
و یک بار هم در بیابان کاشان هوا ابر شد
 
و باران تندی گرفت
 
 و سردم شد آن وقت در پشت یک سنگ
 
اجاق شقایق مرا گرم کرد
 
در این کوچه هایی که تاریک هستند
 
 من از حاصل ضرب تردید و کبریت می ترسم
 
من از سطح سیمانی قرن می ترسم
 
 بیا تا نترسم من از شهرهایی که خاک سیاشان چراگاه جرثقیل است
 
مرا باز کن مثل یک در به روی هبوط گلابی در این عصر معراج پولاد
 
مرا خواب کن زیر یک شاخه دور از شب اصطکاک فلزات
 
اگر کاشف معدن صبح آمد صدا کن مرا
 
 و من در طلوع گل یاسی از پشت انگشت های تو بیدار خواهم شد
 
 و آن وقت
 
حکایت کن از بمبهایی که من خواب بودم و افتاد
 
حکایت کن از گونه هایی که من خواب بودم و تر شد
 
بگو چند مرغابی از روی دریا پریدند
 
در آن گیر و داری که چرخ زره پوش از روی رویای کودک گذر داشت
 
قناری نخ زرد آواز خود را به پای چه احساس آسایشی بست
 
بگو در بنادر چه اجناس معصومی از راه وارد شد
 
چه علمی به موسیقی مثبت بوی باروت پی برد
 
چه ادراکی از طعم مجهول نان در مذاق رسالت تراوید
 
و آن وقت من مثل ایمانی از تابش استوا گرم
 
 ترا در سر آغاز یک باغ خواهم نشانید

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تسلیت
شنبه 17 آبان 1393 ساعت 16:0 | بازدید : 366 | نوشته ‌شده به دست shiler | ( نظرات )

 

الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَيْهِ رَاجِعونَ

 

 

درگذشت پدرتان چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باور می‌نشیند ، ولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار چاره‌ای جز تسلیم و رضا نیست . این ماتم جانگداز را به خانواده محترم تان صمیمانه تسلیت عرض نموده و برای آنان صبر و اجر و برای آن عزیز سفرکرده علو درجات طلب می ‌کنم .

ناشکری نکنین چون باعث رنج وعذاب روح پدرتان میشود خداوند را حمدوثنا کنید وخودراتسلیم چاره حق بکنید انشالله که موجبات شادی روح ان مرحوم میشود

 

سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلينَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين* منزّه است پروردگار تو، پروردگار عزّت(و قدرت) از آنچه آنان توصيف مى‏كنند. و سلام بر رسولان! حمد و ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است! (صافات-180 الى‏182)


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
بسه دیگه
یک شنبه 11 آبان 1393 ساعت 21:33 | بازدید : 316 | نوشته ‌شده به دست shiler | ( نظرات )

 

تاکی هاااااااا تاکی باید فقط تو توی دلم باشی

تاکی توهمه ی زندگی می

بفهم جهنم من رسیده

من  قول دادم تا آخرش پات باشم هستم لامصب دارم میسوزم آتیشه وجودم

 

 

چراهیچ وقت  ن فهمیدی

چراهمیشه خودسر بودی    

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0